اشعار قاآنی
اشعار قاآنی شیرازی,شعر قاآنی شیرازی,دیوان اشعار قاآنی شیرازی,اشعار کوتاه قاآنی شیرازی,اشعار طنز قاآنی شیرازی,دانلود دیوان اشعار قاآنی شیرازی,اشعار قاآنی شیرازی,اشعار قاآنی,اشعار معروف قاآنی,اشعار طنز قاآنی,اشعار زیبای قاآنی,اشعار کوتاه قاآنی,زیباترین اشعار قاآنی,شعر معروف قاآنی,شعر کوتاه از قاآنی شیرازی,شعر کوتاه قاآنی,شعر قاآنی درباره امام حسین,شعر قاآنی در مورد امام حسین,شعر قاآنی,شعر قاآنی شیرازی,شعر قاآنی شیرازی صورتگر ماهر,شعر قاآنی لکنت,شعر های قاآنی,شعر از قاآنی شیرازی,شعر کوتاه قاآنی,شعر معروف قاآنی,معنی شعر قاآنی شیرازی,معنی شعر قاآنی شیرازی صورتگر ماهر,سبک شعری قاآنی شیرازی,زیبا ترین شعر قاآنی شیرازی,شعر کوتاه از قاآنی شیرازی,شعر کامل صورتگر ماهر از قاآنی شیرازی,شعر های قاآنی شیرازی,شعر های کوتاه قاآنی,یکی از شعر های قاآنی,اشعار قاآنی شیرازی,شعری کوتاه از قاآنی شیرازی,ترجمه شعر صورتگر ماهر از قاآنی شیرازی,اشعار کوتاه قاآنی شیرازی,اشعار کوتاه قاآنی,شعر کوتاه از قاآنی,شعری کوتاه از قاآنی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد قاآنی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
آن نه روی است که یک باغ گل و نسرین است
وان نه خال است که یک چرخ مه و پروین است
اشعار قاآنی شیرازی
اگر از خوردن می لعل لبت رنگین است
بیسبب چیست که می تلخ و لبت شیرین است
شعر قاآنی شیرازی
یارکی مراست رند و بذله گو،شوخ و دلربا،خوب و خوش سرشت
طرهاش عبیر،پیکرش حریر،عارضش بهار،طلعتش بهشت
دیوان اشعار قاآنی شیرازی
رفتند دوستان و کم از بیش و کم نماند
روزم سیاه گشت و برم سایه هم نماند
اشعار کوتاه قاآنی شیرازی
واجب نبود دل به بتی بیهده بستن
کاو را نبود شیوه بجز عهد شکستن
اشعار طنز قاآنی شیرازی
یارکی هست مرا به لطافت ملکو
به حلاوت شکر و به ملاحت نمکو
دانلود دیوان اشعار قاآنی شیرازی
دوست دارم که مرا در بر خود بنشانی
شیشه را آن طرف دیگر خود بنشانی
اشعار قاآنی شیرازی
تو را رسمست اول دلربایی
نخستین مهر و آخر بی وفایی
اشعار قاآنی
پیرکی لال سحرگاه به طفلی الکن
میشنیدم که بدین نوع همیراند سخن
اشعار معروف قاآنی
شادیی راکه غمی هست ز پی شادی نیست
شادمان حالی از اینم که دلم غمگین است
اشعار طنز قاآنی
حور در سایهٔ طوبی اگرش جاست چرا
طوبی قد تو در سایهٔ حورالعین است
اشعار زیبای قاآنی
نقشبند روح گویی از نخست،صورت لبش تا کشد درست
لعل پاره را ز آب خضر شست ،پس نمود حل با شکر سرشت
اشعار کوتاه قاآنی
چون صبح از آن سبب نفس سرد می کشم
کان صبح چهره چون نفس صبحدم نماند
زیباترین اشعار قاآنی
هر دوست که با دوست ندارد سر پیمان
میباید از او رشتهٔ پیوند گسستن
شعر معروف قاآنی
دی مرا گفت به طیش،غم برانگیخته جیش
از پی موکب عیش ساخت باید یزکو
شعر کوتاه از قاآنی شیرازی
هرکه نزدیکتر از من بتو زو رشک برم
شیشه را باید آنسوتر خود بنشانی
شعر کوتاه قاآنی
در اول مینمایی دانهٔ خال
در آخر دام گیسو می گشایی
شعر قاآنی درباره امام حسین
مگس آنجا که لب توست گریزد ز شکر
تلخش آید شکر از بس که لبت شیرین است
شعر قاآنی در مورد امام حسین
چهرهٔ من نه سپهرست چرا همچو سپهر
هرشب از اشک روان جلو گه پروین است
شعر قاآنی
با من ستم نمیکند ار یار من رواست
چندان ستم نمودکه دیگر ستم نماند
شعر قاآنی شیرازی
چون یار ندارد خبر از یار چه حاصل
نالیدن و خون خوردن و بر خاک نشستن
شعر قاآنی شیرازی صورتگر ماهر
خیز و آن باده بنوش که روی پاک ز هوش
رودت جوش و خروش بسماک از سمکو
شعر قاآنی لکنت
چو کوته مینمودی زلف گفتم
یقین کوته شود شام جدایی
شعر های قاآنی
عاشقان خسته ی مژگان دو چشم سیه اند
زخم آن قوم نه از تیغ و نه از زوبین است
چون خرامی تو خلایق همه گویند به هم
آن بهشتی که خدا وعده نمودست این است
شعر از قاآنی شیرازی
بت من چین به جبین دارد و حیرانم از این
که بود چین به صنم یا که صنم در چین است؟
حور گویند نزاید بچه باور نکنم
کیست آن مه نه اگر بچه ی حورالعین است
شعر کوتاه قاآنی
ای که گویی که تو را دینی و آیینی نیست
عاشقی دین من و مهر بتان آیین است
گفتم اول چو کبوتر کنمش زود شکار
دیدم آخرکه کبوتر منم او شاهین است
شعر معروف قاآنی
ای که گفتی که چرا دین به نکویان دادی
اولین تحفه ی عشاق به خوبان دین است
معنی شعر قاآنی شیرازی
دیده تا دید ترا گفت زهی سرو بلند
راستی کور به آن دیده که کوتهبین است
به سرت گر سر من بی تو به بالین سوده
سر و پا سوخته را کی هوس بالین است
معنی شعر قاآنی شیرازی صورتگر ماهر
این مرا بس که ز وصل صنمی لاله عذار
شب و روز و مه و سالم همه فروردین است
هرکجا قامت او تا گذری شمشاد است
هرکجا طلعت او تا نگری نسرین است
سبک شعری قاآنی شیرازی
هجر شمشادش تیمار دل بیمارست
وصل نسرینش تسکین دل مسکین است
حاصل عمر گرانمایه همین بس که مرا
مدح دارای جهان از دل و جان آیین است
زیبا ترین شعر قاآنی شیرازی
خسرو رادابوالسیف که نوک قلمش
به صفت چون نفس باد صبا مشکین است
شاه آزاده محمد شه کاندر صف جنگ
مژه در چشم عدو از سخطش زوبین است
شعر کوتاه از قاآنی شیرازی
گویی دلت چرا نشد از هجر من غمین
آن قدر تنگ شدکه درو جای غم نماند
چون ابر در فراق تو از بس گریستم
در چشم من چو چشمهٔ خورشید نم نماند
شعر کامل صورتگر ماهر از قاآنی شیرازی
می ده که وقت آمدن و رفتن از جهان
کس محتشم نیامد وکس محتشم نماند
ای خواجه عمر جام سفالین دراز باد
کاو بهر باده هست اگر جام جم نماند
شعر های قاآنی شیرازی
قاآنیا دل تو حرم خانهٔ خداست
منت خدای راکه بتی در حرم نماند
شعر های کوتاه قاآنی
یاری که وفا بیند و با غیر شود یار
شرط است بر او از سر عبرت نگرستن
چون باد خزان آمد و گل رفت به تاراج
ای ابر بهاری چه برآید ز گرستن
یکی از شعر های قاآنی
هر بنده که بگریخت ز احسان خداوند
آزاد کنش کاو نشود رام به بستن
بر زشت نکویی نتوان بست به زنجیر
از مشک سیاهی نتوان برد به شستن
اشعار قاآنی شیرازی
با یار بگویید که از تیر ملامت
انصاف نباشد دل ما این همه خستن
زین پیش همه کام تو میجستم و اکنون
امید ندارم به جز از دام تو جستن
شعری کوتاه از قاآنی شیرازی
جان دادم و افسوس که جان نیست گیاهی
کاو زنده شود سال دگر باز برستن
قاآنی ازین پس ز خیال تو صبورست
با آنکه محال است صبوری ز تو جستن
ترجمه شعر صورتگر ماهر از قاآنی شیرازی
ندانستم کمند طالع من
ز بام وصل یابد نارسایی
برآن بودم که از آهن کنم دل
ندانستم که تو آهنربایی
اشعار کوتاه قاآنی شیرازی
من آن روز از خرد بیگانه گشتم
که با عشق توکردم آشنایی
نپندارم که باشد تا دم مرگ
گرفتار محبت را رهایی
اشعار کوتاه قاآنی
مرا شاهی چنان لذت نبخشد
که اندر کوی مه رویان گدایی
سحر جانم برآمد بیتو از لب
گمان بردم تویی از در درآیی
شعر کوتاه از قاآنی
چو دیدم جان محزون بود گفتم
برو دانم که بیجانان نپایی
شعری کوتاه از قاآنی
از کشت عمل بس است یک خوشه مرا
در روی زمین بس است یک گوشه مرا
تا چند چو گاو گرد خرمن گردیم
چون مرغ بس است دانهای توشه مرا
اشعار قاآنی شیرازی
دوشینه فتادم به رهش مست و خراب
از نشوهٔ عشق او نه از بادهٔ ناب
دانست که عاشقم ولی میپرسید
این کیست کجاییست چرا خورده شراب
شعر قاآنی شیرازی
این دل که به شهر عشق سرگشتهٔ تست
بیمار و غریب و دربدر گشتهٔ تست
برگشتگی بخت و سیهروزی او
از مژگان سیاه برگشتهٔ تست
دیوان اشعار قاآنی شیرازی
تا قبلهٔ ابروی تو ای یار کج است
محراب دل و قبلهٔ احرار کج است
ما جانب قبلهٔ دگر رو نکنیم
آن قبله ماست گرچه بسیار کج است
اشعار کوتاه قاآنی شیرازی
ابروی کجت که دل برو مشتاقست
محراب شهان و قبلهٔ آفاقست
طاقست ولی به دلنشینی جفتست
جفتست ولی ز بیقرینی طاقست
اشعار طنز قاآنی شیرازی
آراسته جنتی که این روی منست
افروخته دوزخی که این خوی منست
شمشیر جهانسوز بهادر شه را
دزدیده که این کمان ابروی منست
دانلود دیوان اشعار قاآنی شیرازی
آمد مه شوال و مه روزه گذشت
و ایام صیام و رنج سی روزه گذشت
صد شکر خدا که روزی روزهٔ ما
گاهی به غنا و گه به دریوزه گذشت
اشعار قاآنی شیرازی
تا دل به برم هوای دلبر دارد
افسانهٔ عشق دلبر از بر دارد
دل رفت ز بر چو رفت دلبر آری
دل از دلبر چگونه دل بردارد
اشعار قاآنی
گر چرخ جفا کرد چه میباید کرد
ور ترک وفا کرد چه میباید کرد
میخواست دلم که بر نشان آید تیر
چون تیر خطا کرد چه میباید کرد
اشعار معروف قاآنی
زلفین سیه که بر بناگوش تواند
سر بر سر هم نهاده همدوش تواند
ساید سر از ادب به پایت شب و روز
آری دو سیاه حلقه در گوش تواند
اشعار طنز قاآنی
در میکده مست از می نابم کردند
سرمست ز جرعهٔ شرابم کردند
ای دوست به چشمهای مست تو قسم
جامی دو سه دادند و خرابم کردند
اشعار زیبای قاآنی
یک عمر شهان تربیت جیش کنند
تا نیم نفس عیش به صد طیش کنند
نازم به جهان همت درویشان را
کایشان به یکی لقمه دوصد عیش کنند
اشعار کوتاه قاآنی
آشفته سخن چو زلف جانان خوشتر
چون کار جهان بی سر و سامان خوش تر
مجموعهٔ عاشقان بود دفتر من
مجموعهٔ عاشقان پریشان خوشتر
زیباترین اشعار قاآنی
آن نرگس مست فتنهانگیز نگر
آن خنجر مژگان بلاخیز نگر
در عهد ملک که باده مستی ندهد
اندر کف مست خنجر تیز نگر
شعر معروف قاآنی
بر روز ستاره تا کی افشانی بس
در روز ستاره بالله ار بیند کس
دهرت ز مراد خویش دارد محروم
یا دست جهان ببند یا پای هوس
شعر کوتاه از قاآنی شیرازی
تا یار مرا ربوده از هستی خویش
واقف نیم از بلندی و پستی خویش
آنگونه ز جام عشق مستم دارد
کآگاه نیم ز خویش و از مستی خویش
شعر کوتاه قاآنی
با آنکه هنوز از می دوشین مستم
در مهد طرب به خواب نوشین هستم
ای دست خدا بگیر لختی دستم
کز سختدلی و سستبختی رستم
شعر قاآنی درباره امام حسین
تا دل به هوای وصل جانان دادم
لب بر لب او نهادم و جان دادم
خضر ار ز لب چشمهٔ حیوان جان یافت
من جان به لب چشمهٔ حیوان دادم
شعر قاآنی در مورد امام حسین
صدرا دیشب به باغ نواب شدم
امروز به حضرتت شرفیاب شدم
آن باغ چو روی ناکسان آب نداشت
از خجلت بیآبی او آب شدم
شعر قاآنی
گاهی هوس بادهٔ رنگین دارم
گاه آرزوی وصل نگارین دارم
گه سبحه به دست و گاه زنار به دوش
یارب چه کسم کیم چه آیین دارم
شعر قاآنی شیرازی
بگذار که خویش را به خواری بکشم
مپسند که بار شرمساری بکشم
چون دوست به مرگ من به هر حال خوشست
من نیز به مرگ خود به هر حال خوشم
شعر قاآنی شیرازی صورتگر ماهر
تا دست ارادت به تو دادست دلم
دامان طرب زکف نهادست دلم
ره یافته در زلف دلاویز کجت
القصه به راه کج فتادست دلم
شعر قاآنی لکنت
بگذارکه تا می خورم و مست شوم
چون مست شوم به عشق پابست شوم
پابست شوم به کلی از دست شوم
از دست شوم نیست شوم هست شوم
شعر های قاآنی
تاکی غم زید و گه غم عمرو خوریم
آن به که به جای غم ز خم خمر خوریم
خوش باش به نیش و نوش کز نخل حیات
فرضست که گه خار و گهی تمر خوریم
شعر از قاآنی شیرازی
تو مردمک چشم من مهجوری
زان با همه نزدیکیت از من دوری
نی نی غلطم تو جان شیرین منی
زان با منی و ز چشم من مستوری
شعر کوتاه قاآنی
نه باده نه جام باده ماند باقی
نه ساده نه نام ساده ماند باقی
ما زادهٔ مام روزگاریم ولی
نه زاده نه مامزاده ماند باقی
شعر معروف قاآنی
ای زلف تیره سایهٔ بال فرشته یی
یا از سواد دیدهٔ حورا سرشتهای
آن رخ ستاره است و تو چرخ ستارهای
یا نی فرشته است و تو بال فرشتهای
معنی شعر قاآنی شیرازی
ای زلف دانمت ز چه دایم مشوّشی
زآنرو مشوّشی که معلق در آتشی
آن راکه هست سودا دایم مشوش است
آری تُراست سودا زآنرو مشوّشی
معنی شعر قاآنی شیرازی صورتگر ماهر
با اینهمه گناه نیم ناامید ازو
خواهم سیاهنامهٔ خود را سپید ازو
سبک شعری قاآنی شیرازی
زاهدا چندی بیا با ما بهخلوت یار باش
صحبت احرار بشنو محرم اسرار باش
تا به کی زاری کنی تا صید بازاری کنی
ترک زاری کن وزین بازاریان بیزار باش
زیبا ترین شعر قاآنی شیرازی
ای زلف نگار من از بس که پریشانی
سرتا به قدم مانا سامان مرا مانی
شعر کوتاه از قاآنی شیرازی
آن چهره بدین خوبی آشوب جهانستی
گویند بهشتیهست گر هست همانستی
شعر کامل صورتگر ماهر از قاآنی شیرازی
بالای تو سروست نه یک باغ نهالست
ابروی تو طاقست نه یک جفت هلالست
زلف تو شبست آن نه شبستان فراقست
روی تو گلست آن نه گلستان وصالست