در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره مجموعه متن و اس ام اس پایان رابطه دوستی و عاشقانه در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
خدا لعنت کند بر واژه ها حتی خداحافظ !
که یعنی آتشی افتاده در من با خداحافظ !
سکوت افتاده مثل رعشه ای بر استخوانهایم
شبیه موج سرد ساحل دریا خداحافظ
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
این دیگه بار آخره دارم باهات حرف میزنم
خداحافظ نامهربون میخوام ازت دل بکنم
سخته ولی من میتونم سخته ولی من میتونم
این جمله رو اینقد میگم تا که فراموشت کنم
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
خدا حافظ گل مریم گل مظلوم و پر دردم
نشد با این تن زخمی به آغوش تو بر گردم
نشد تا بغض چشمات رو به خواب قصه بسپارم
از این فصل سکوت و شرم غم بارون رو بردارم
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
همیشه از همان ابتدای آشناییمان
در هراس چنین روزی
بودم و کابوس خداحافظی
را میدیدم اکنون شد آنچه نباید میشد
خداحافظ دلیل بودنم خداحافظ . . .
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
التماس مال دیروز بود ! مال وقتی که ساده بودم !
امروز . . .
می خواهی بروی ؟
هیس !
فقط خداحافظ . . . !
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
تو که میدانستی با چه اشتیاقی…
خودم را قسمت میکنم پس چرا …
زودتر از تکه تکه شدنم…جوابم نکردی…
برای خداحافظی …خیلی دیر بود…خیلی دیر !!
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
حالا که رفتنی شده ای !
باشد قبول لااقل این نکته را بدان
آهن قراضه ای که چنان گرم گرم گرم
در سینه می تپید دلم بود
نا مهربان خداحافظ
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
بیخودی متاسف نباش
تو آمده بودی که بروی اصلا!
تو چه می دانی چه ترسی ست
ترس از کوچه ی بعد از خداحافظ؟
دستم را برای وداع با آرزوهایم
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
خداحافظ ای قصه ی عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن دل
خداحافظ ای عطر شعر شبانه
خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمی مانی ای مانده بی من
تو را می سپارم به دل های خسته
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
برو ای خوب من هم بغض دریا شو خداحافظ
برو با بی کسی هایت هم آوا شو خداحافظ
تو را با من نمی خواهم که ما معنا کنم دیگر
برو با یک من دیگر بمان ما شو خداحافظ
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
همین امروز یا فردا تو را از دست خواهم داد
چگونه بگذرم از تو بگویم هرچه باداباد ؟
مگر هر قصه ی شیرین شبی پایان نمیگیرد ؟
و تو آن قصه ای هستی که بی آغاز میمیرد
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ
مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ
مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را
برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ
معمولا دردهای نقرس پس از استراحت شبانه به سراغ فرد میآید و با بروز علائم دیگر همچون تورم و التهاب تشدید میشود. در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره علائم و علت و درمان بیماری نقرس پا و رژیم غذایی در دسته پزشکی و سلامت برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
هنگامی که میزان اسید اوریک در خون افزایش پیدا میکند، باعث شکل گرفتن و سپس رسوب کریستالهایی در قسمتهای مفصلی اندام یا بافتهای همبند میشود که درد، التهاب، تورم، و حتی قرمزی را در یک یا چند مفصل در پی میآورد. این مفاصل معمولا ناحیه پاشنه، قوزک و زانوی پا یا آرنج، مچ و انگشتان دست را شامل میشود هر چند که در طول مدت ابتلا، تقریبا تمام نواحی مفصلی، استخوانی و ماهیچهای علائم بیماری را نشان میدهند و در نتیجه، درد و التهاب مفصلی ایجاد شده نوعی آرتریت را در فرد به وجود میآورد که در واقع خودش نیز یکی از انواع رماتیسم به حساب میآید اما این بیماری رماتیسمی در میان مردم بیشتر با عنوان نقرس شناخته میشود.
احتمال ابتلا به بیماری نقرس را میتوان از علائم و نشانههای زیر متوجه شد و برای آزمایش و معاینه توسط پزشک اقدام کرد: * افزایش اسید اوریک بدن * درد ناگهانی در قسمت مفاصل بدن و به دنبال آن عضلات یا حتی بافتهای نزدیک مفصل * تورم در تاندون معروف به آشیل، بخصوص در متورم شدن مفاصل شست یا قوزک پا یا انگشتان دست * بروز التهاب و قرمزی * حساسیت به لمس در بافت ناحیه مذکور
برای تشخیص این بیماری معمولا پزشکان پس از بررسی علائم اولیه، فرد را به آزمایشگاه راهنمایی میکنند تا از طریق نتایج دو آزمایش تشخیص خود را قوت بخشند: ۱-تست مایع مفصلی که طی آن مقداری از مایع درون مفصل با سرنگ کشیده شده وجود یا عدم وجود رسوبات کریستال در آن از طریق میکروسکوپ بررسی میشود. ۲-تست خون که طی آن میزان اسید اوریک خون بررسی میشود؛ البته باید توجه کرد بالا بودن اسید اوریک همیشه و در همه افراد به بروز نقرس منتهی نمیشود و ممکن است اشخاصی هم به این بیماری مبتلا شوند که وضعیت اسید اوریک آنها در حد طبیعی باشد یا برعکس، کسانی با مقادیر زیاد اسید اوریک در خون خود هم باشند که در طول عمر خود هیچ گاه به این بیماری مبتلا نشوند.
این افراد باید از مصرف گوشت قرمز، دل، قلوه، جگر، مغز، کلهپاچه، خاویار، دوغ ترش، ماست بدون مصلح، چای پررنگ، قهوه، باقلا، لوبیاچیتی، غذاهای ترش و پرادویه، آبگوشت به ویژه آبگوشت با گوشت گاو، کنسرو ماهی با تخم مرغ، خیارشور، گوشتهای زیاد سرخ شده، سوسیس، کالباس و پیتزا خودداری کنند. وی بیان کرد: مبتلایان به نقرس باید از عصبانیت، استرس و اضطراب، پرخوری، کمتحرکی و نوشیدن کم مایعات پرهیز کنند؛ این افراد همچنین نباید اضافه وزن داشته باشند.
متن ادبی و زیبا در مورد باران
یکی از زیباترین صحنه هایی که ممکن است با آن روبرو شویم بارش باران است.یکی از جاهایی هم که می گویند دعا برآورده می شود موقع بارش باران است. در این مطلب از سایت جسارت متن های زیبا و ادبی در مورد باران را برای شما فراهم کرده ایم.
دلنوشته و متن زیبا و ادبی در مورد باران
مثل باران های بی اجازه ، وقت و بی وقت
در هوایم پراکنده ای و من بی هوا ناگهان خیسم از تو
کاش باران بودم و غم پنجره را می شستم
و به هر کس که پس پنجره غمگین مانده
از سر عشق ندا میدادم
پاک کن پنجره از دلتنگی که هوا دلخواه است
گوش کن باران را که پیامی دارد
دست از غم بردار زندگی کوتاه است
باز کن پنجره را روز نو در راه است
غصه میسوزد مرا ، باران ببار
کوچه میخواند تو را ، باران ببار
ابرها را دانه دانه جمع کن
بر زمین دامن گشا ، باران ببار
خاک اینجا تشنه ی دلتنگی است
آسمان را کن رها ، باران ببار
باغبان از کوچه باغان رفته است
ابر را جاری نما ، باران ببار
چقدر این دوست داشتن های بی دلیل خوب است
درست مثل همین باران که بی سوال فقط می بارد
دلم لک زده برای یک بار هم شده باران که می بارد
تو در خیالم که نه در کنارم باشی
هوای دونفره نه ابر می خواهد نه باران
فقط کافی ست حواسمان بهم باشد
بزن باران که امشب مست مستم
حکایت نامه عشقم رو بستم
بزن سازی بر آن چشمان مستش
بزن تا قیامت با تو هستم
یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جایی که دریاست من کیستم
گر او هست حقا که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید
صدف در کنارش به جان پرورید
مثل باران خاطراتت ماندنیست
لحن پر مهر صدایت خواندنیست
گر چه ما اندک زمانی در کنارت بوده ایم
تا ابد مهر و وفایت ماندنیست
انگار شکستن بغض های من فقط کار این باران هاست!
خدایا به باران بگو نبارد
برای شکستن این بغض ها دل می خواهم
نه دل گریه کردن ندارم ، نه دستی که اشک هایم را پاک کند
خدایا
این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمی کند
تو غافلگیری رگبار بودی
و من مردی که چتر به همراه نداشت
دعای باران چرا ، دعای عشق بخوان …
این روزها دل ها تشنه ترند تا زمین ها
برای چشم هایم نماز باران بخوان !
بغض کرده ، ابری ست ، اما نمی بارد
گاهی ممکن است یادت برود دانه هایت را کجا کاشته ای
باران به تو خواهد گفت ، بگذار تا ببارد
میگویند باران که میزند بوی “خاک” بلند می شود …
اما اینجا باران که میزند بوی “خاطره ها” بلند میشود !
خیس ِ
خیس ِ
خیس…
دلم “تو” را میخواهد و
دنیا دنیا باران…
فصل باران است بارانی شویم / از درون جوشیم و طوفانی شویم
بوی خاک و بوی نمناک چمن / کیف دارد زیر باران تر شدن
در تمام قطره ها تکثیر شو / زیر باران خدا تطهیر شو . . .
پرستوی مهاجر من
بازگرد
بهار می شوم
آسمان هم دل تنگ توست
بی بهانه
می بارد …
((محمد شیرین زاده)
صدای نم نم باران خواب را از چشمانم ربوده بود . هر کاری کردم نتوانستم چشمان منتظرم را با شهر خواب آلود همراه سازم . از جایم بلند شدم . آرام آرام به سمت
حیاط حرکت کردم . صدای چک چک باران نزدیک و نزدیکتر می شد . فضا مملو از بوی باران شده بود . وقتی به حیاط رسیدم با آهنگ باران همراه شدم.
چشمها را باید شست جور دیگر باید دید
چترها را باید بست زیر باران باید رفت
فکر را ، خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید دید عشق را زیر باران باید جست
هرکجا هستم باشم آسمان مال من است
پنجره ، فکر ، هوا عشق ، زمین مال منست
وقتی همنفس باران شدم خودم را بدستش سپردم . حال برخورد قطرات باران را به صورتم حس میکردم . هر قطره از باران جان تازه ای به کالبدم می دمید و زخمهای
دلم را با هر ترنمش تسکین می داد . سر مست باران گشته بودم احساس عجیبی داشتم یک نوع احساس سبکی …
دستانم را به سوی خدا بلند کردم و چشمانم به آسمان دوخته شد . ناگهان درهای آسمان باز گشت . صیحه ای از دل آسمان بلند شد و بر قلبم نشست . برخیز و
روحت را با باران نگاهت جان تازه ای بخش . نوری از آسمان بر قلبم فرود آمد و قطرات اشک بر بستر خشک تنهایی ام جاری گشت .
حرفهایم را با او زدم و تمام دردها را با او گفتم …
خیلی وقته دیگه بارون نزده
رنگ عشق به این خیابون نزده
خیلی وقته ابری پرپر نشده
دل آسمون سبک تر نشده
مه سرد رو تن پنجره ها
مثل بغض توی سینه ی منه
ابر چشمام پر اشکه ای خدا
وقتشه دوباره بارون بزنه
خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
قلبم از دوری تو بد جوری دلتنگ شده
بعد تو هیچ چیزی دوست داشتنی نیست
کوه غصه از دلم رفتنی نیست
حرف عشق تو رو من با کی بگم؟
همه حرفها که آخه گفتنی نیست
خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده
زیر باران بیا قدم بزنیم
حرف نشنیده ای به هم بزنیم
نو بگوییم و نو بیندیشیم
عادت کهنه را به هم بزنیم
و ز باران، کمی بیاموزیم
که بباریم و حرف کم بزنیم
کم بباریم اگر، ولی همه جا
عالمی را به چهره نم بزنیم
سخن از عشق، خود به خود زیباست
سخن عاشقانه ای به هم بزنیم
قلم زندگی به دل است
زندگی را بیا رقم بزنیم
سالکم قطره ها در انتظار تواند
زیر باران بیا قدم بزنیم
وﻗﺘﻴﻜﻪ ﺗﻨﮓ ﻏﺮوب، ﺑﺎرون ﺑﻪ ﺷﻴﺸﻪ ﻣﻲزﻧﻪ
ﻫـﻤـﻪ ﻏﺼـﻪﻫﺎی دﻧـﻴﺎ ﺗـﻮی ﺳﻴـﻨـﻪی ﻣـﻨﻪ
ﺗﻮی ﻗﻄﺮهﻫﺎی ﺑﺎرون، ﻣﻴـﺸﻜﻨﻪ ﺑﻐﺾ ﺻِﺪام
دﻳﮕﻪ ﻏﻴﺮ از ﻳﻪ دوﻧﻪ ﭘـﻨﺠﺮه ﻫﻴﭽﻲ ﻧﻤﻴﺨﻮام
ﭘﺸﺖ اﻳﻦ ﭘﻨﺠﺮه ﻣﻴﺸﻴﻨﻢ و آواز ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ
ﻣﻨﺘﻈﺮ واﺳﻪ رﺳﻴﺪﻧﺖ ﺗﻮ ﺑﺎرون ﻣﻲﻣﻮﻧﻢ
زﻳـﺮ ﺑـﺎرون اﻧﺘﻈﺎرت رﻧﮓ ﺗـﺎزهای داره
ﻣﻨﻢ ﻋﺎﺷﻖﺗﺮم اﻧﮕﺎر، وﻗﺘﻲ ﺑﺎرون ﻣﻲﺑﺎره
ﺑﻌﻀﻲ وﻗﺘﺎ ﻛﻪ ﻣﻴﺎی ﺳﺮ روی ﺷﻮﻧﻢ ﻣﻴﺬاری
ﺗـﻤﻮم ﻏﺼـﻪﻫﺎ رو از دل ﻣـﻦ ﺑـﺮ ﻣـﻲداری
اﻣﺎ اﻳﻦ ﻓﻘﻂ ﻳﻪ ﺧﻮاﺑﻪ، ﺧﻮاب ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮه
وﻗﺖ ﺑـﻴﺪاری ﺑـﺎزم ﻏﻢ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﺣﻨﺠﺮه
ﻏﻢ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﺣﻨﺠﺮه
باران ببار …
بگذار اشک هایم غریب نباشند …
دلم به عظمت باران برایت دلتنگی میکند… ؛
امروز عجیب؛
بی واژه؛
بی حصار… ؛
می خواهمت…
دمش گرم ، باران را میگویم ، به شانه ام زد و گفت :
خسته شدی ، امروز تو استراحت کن ، من به جایت می بارم . . .
پشت پنجره نشسته ام و باران میبارد …
ناودانی چشمانم سرازیر شده است !
دل من کلبه بارانی است و تو آن باران بی اجازه ای که ناگهان در احساس من چکه می کنی …
وقتی به هوای دیدنت قلب ابرها هم تند تند میتپد …
یاد تو مثل چیزی شبیه یک قطره باران بر لب های خشک و ترک خورد ام لیز میخورد …
تنها ادامه میدهم در زیر باران
حتی به درخواست چتر هم جواب رد میدهم
میخواهم تنهایی ام را به رخ این هوای دو نفره بکشم
ببار باران من نه چتر دارم نه یار . . .
با ابرها چه غصهی پنهانیست؟
این عصرِ چندشنبهی بارانیست؟
وقتی که میبُریم مدام از هم
این عشق نیست ، چاقوی زنجانیست !
حکمت باران در این ایام می دانی که چیست ؟
آب و جارو میشود بهر محرم کوچه ها . . .
السلام علیک یا اباعبدالله
سر زد به دل دوباره غم کودکانه ای
آهسته می تراود از این غم ، ترانه ای
باران شبیه کودکی ام پشت شیشه هاست
دارم هوای گریه ، خدایا ، بهانه ای . . .
به باران دل نبند
که هر چهار فصل دیوانهات خواهد کرد
اگر ببارد ، از شوق
اگر نبارد ، از دلتنگی . . .
من از تمام آسمان یک باران را میخواهم
از تمام زمین یک خیابان را
و از تمام تو
یک دست که قفل شود در دست من . . .
“پاییز” مرا عاشق میکند
“باران” عاشق تر
حالا تو بگو
این “باران پاییزی” با من چه میکند . . . ؟
ترنم باران را نصار چشمانت میکنم نازنینم
تا شبنمی شود بر سرخی گونه هایت
و داغی بوسه ام را به پیشانی ات به یادگار میگذارم و دست نوازشم را
به موهایت هدیه میکنم ، که تا عمر داری مرا از خاطر نبری . . .
باران میبارد ، به حرمت کداممان نمیدانم
من همین قدرمیدانم ، باران صدای پای اجابت است
خدا با همه جبروتش ، دارد ناز میخرد ، نیاز کن . . .
باران که میبارد
دلم برایت تنگ تر می شود
راه می افـتم
بدون ِ چتر ، من بـغض می کنم ، آسمان گـریـه . . .
گاهی آنقدر بی تابم
که استعاره از باران می شوم
گوش کن پنجره ها
وقتی دلتنگ می شوند
نام مرا فریاد می زنند …
((محمد شیرین زاده))
خودم را
جایی گم کرده ام
شاید کنار خاطره تو
در کوچه ی باران
شاید لب یک پنجره
و یا شاید
در خیابانی که
میدانی را دور می زند و
به خانه تو می رسد …
دستم را روی سینه ام می گذارم
اما
از ضربان قلب ام خبری نیست !
((محمد شیرین زاده))
وقتی باران به صدا درمی آید…
آیا تا کنون به بارش باران فکر کرده ایم ؟
باران که می بارد ، بعضی ها دلشان می گیرد وخیلی ها شاعر می شوند. آخر تازه یادشان می افتد که احساسات فطری پاک و زلالی هم هست که در لابه لای افکار مادّی و تکراری روزمره ، فراموشش کرده بودند.
وقتی باران می آید، دیگر، مردم ، خودشان را برای چیزهای کم ارزش و بیهوده معطل نمی کنند، حتی جلوی زیباترین ویترینهای مجللترین مغازه ها هم خالی است.هر که را می بینی با عجله به سوی مقصد حرکت می کند یعنی باران باعث می شود که انسان مقصدش را فدای زرق و برقها نکند.
سواره ها نیز در بارش باران بیشتر از قبل ، دلشان برای پیاده ها می سوزد و زودتر آنها را سوار می کنند. یعنی باران ، مردم را سخاوتمندتر و سخاوتمندان را دلسوزتر می کند.
باران که می بارد، مردم صمیمی تر ، متحدتر و فداکارتر می شوند. چرا که خیلی ها را می شود دید که یک نفر دیگر را زیر چتر خود گرفته اند.
باران ، زمین را پاک می سازد ، هوا را تصفیه می کند و برخی ویروسها را از بین می برد و شاید آن وقت مردم کمی پاکتر زندگی کنند!
وقتی باران بر خاک ، کشتزارها و کوهها فرو می ریزد ، حیات ، جان می گیرد و همه به تداوم زندگیشان امیدوارتر می شوند و ممکن است برای یک بار هم که شده صاحب باران را شکر گویند.
در بارش باران عدالت را هم می توان دید. چرا که قطره ها ، در همهء محله های یک شهر و یا بر بام همهء خانه های یک محله ، با یک نواخت مساوی فرو می ریزند.
وقتی که باران میآید، گاهی سالهای کودکی ، قیل و قال آرامش بخش مدرسه! و درس «باران آمد ، آن مرد ، در باران آمد » در ذهنها رژه می روند و آن وقت تازه یادمان می افتد که آن مرد ، در باران نیامد. پس می شود کمی هم برای آمدن او (روحی فداه) دعا کرد.
باران ، سرشار از خیر و برکت است و آن باران نیز، آن باران سرنوشت سازی که از هوای ابری چشمها بر گونه هایمان می نشیند و سبب می شود که بهتر بتوانیم مسیر زندگیمان را عوض کنیم. زیرا باران کمیاب اشکها، توفیق توبه را سهل الوصول تر می کند.
قطره های اشک می توانند بغض سنگین تاریخ معصومان مظلوم را نیز بشکنند و آموزه های بی بدیل مردان شهید روز دهم را در سینه ها زنده و بالنده نگهدارند. چرا که حسین علیه السّلام بیش و پیش از آن که تشنهء آب باشند تشنهء اندیشهء انسانهای زمانها هستند.
پس ای باران عزیز! ما را تنها نگذار.
وای ؛ باران باران
شیشه ی پنجره را بَاران شست.
از دل من اما ،
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ ،
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای باران باران
پرمرغان نگاهم را شست.
«حمید مصدق»
کاش بارانی ببارد قلبها را تر کند
بگذرد از هفت بند ما صدا را تر کند
قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها
رشته رشته مویرگهای هوا را تر کند
بشکند در هم طلسم کهنه ی این باغ را
شاخه های خشک بی بار دعا را تر کند
مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت
سرزمین سینه ها تا نا کجا را تر کند
چترها تان را ببندید ای به ساحل مانده ها
شاید این باران که می بارد شما را تر کند
شعر: دیشب باران قرار با پنجره داشت
دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبدار با پنجره داشت
یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد
چک چک، چک چک… چکار با پنجره داشت؟
می توان در قاب خیس پنجره
چک چک آواز باران را شنید
می توان دلتنگی یک ابر را
در بلور قطره ها بر شیشه دید
می توان لبریز شد از قطره ها
مهربان و بی ریا و ساده بود
می توان با واژه های تازه تر
مثل ابری شعر باران را سرود
می توان در زیر باران گام زد
لحظه های تازه ای آغاز کرد
پاک شد در چشمه های آسمان
زیر باران تا خدا پرواز کرد.
یک حس عجیب ، یک غزل ، بارانی
غمهای بزرگ یک بغل ، بارانی
هر روز به روی ریل بی تابی ها
درگیر هزار و یک شتل ، بارانی
از کودکیش چقدر دور است اما
عاشق شدنش چه بی محل ، بارانی
ای کوچه ی خاطرات ، من هم بازی
گرگم به هوا ، اتل متل ، بارانی
یک ظهر صدای شیشه ی همسایه
با شیطنت حسن کچل ، بارانی
بعد از گذر تمام آنها امروز
آلوده به ذهن مبتذل ، بارانی
شعر / فصل باران
چتر سفید و قرمز
زرد و بنفش و آبی
مثل شکوفه های
سیب و به وگلابی
روی سربچه هاست
تو راه کودکستان
تو فصل پاییز شده
مدرسه ها گلستان
بارون میاد جَرجَر
تو کوچه و خیابون
شر شر آب می خونه
رسیده فصل بارون
وقتی بارون می*یاد خیس می*شن آجرا تو کوچه*ها
می*پیچه توی کوچه خیال ما، بوی خاطره*ها
خدای بارون تو آسمون، درست می*کنه رنگین*کمون
کبوترها بال و پرزنون پرمی*کشن سوی آسمون
خدای بارون تو آسمون درست می*کنه رنگین*کمون
همه اینو می دونن
که بارون
همه چیز و کسمه
آدمی و بختشه
حالا دیگه وقتشه
که جوجه ها را بشمارم
چی دارم چی ندارم
بقاله برادرم
می رسونه به سرم
آخر پاییزه
حسابا لبریزه
یک و دو ! هوشم پرید
یه سیاه و یه سفید
جا جا جا
شکر خدا
شب و روزم بسمه
و رسالت من این خواهد بود
تا دو استکان چای داغ را
از میان دویست جنگ خونین
به سلامت بگذرانم
تا در شبی بارانی
آن ها را
با خدای خویش
چشم در چشم هم نوش کنیم
شب تا سحر من بودم و لالای باران
اما نمی دانم چرا خوابم نمی برد
غوغای پندار نمی بردم
غوغای پندارم نمی مرد
غمگین و دلسرد
روحم همه رنج
جان همه درد
آهنگ باران دیو اندوه مرا بیدار می کرد
چشمان تبدارم نمی خفت
افسانه گوی ناودان باد شبگرد
از بوی میخک های باران خورده سرمست
سر می کشید از بام و از در
گاهی صدای بوسه اش می آمد از باغ
گاهی شراب خنده اش در کوچه می ریخت
گه پای می کوبید روی دامن
کوه
گه دست می افشاند روی سینه دشت
آسوده می رقصید و می خندید و میگشت
شب تا سحر من بودم و لالای باران
افسانه گوی ناودان افسانه می گفت
پا روی دل بگذار و بگذر
بگذار و بگذر
سی سال از عمرت گذشته است
زنگار غم بر رخسارت نشسته است
خار ندامت در دل تنگت
شکسته است
خود را چنین آسان چرا کردی فراموش
تنهای تنها
خاموش خاموش
دیگر نمی نالی بدان شیرین زبانی
دیگر نمی گویی حدیث مهربانی
دیگر نمی خوانی سرودی جاودانی
دست زمان نای تو بسته است
روح تو خسته است
تارت گسسته است
این دل که می لرزد میان سینه تو
این دل که دریای وفا و مهربانی است
این دل که جز با مهربانی آشنا نیست
این دل دل تو دشمن تست
زهرش شراب جام رگهای تن تست
این مهربانی ها هلاکت میکند از دل حذر کن
از دل حذر کن
از این محبت های بی حاصل حذر کن
مهر زن و فرزند را از دل بدر کن
یا درکنار زندگی ترک
هنر کن
یا با هنر از زندگی صرف نظر کن
شب تا سحر من بودم و لالای باران
افسانه گوی ناودان افسانه میگفت
پا روی دل بگذار و بگذر
بگذار و بگذر
یک شب اگر دستت در آغوش کتاب است
زن را سخن از نان و آب است
طفل تو بر دوش تو خواب است
این زندگی رنج و عذاب است
جان
تو افسرد
جسم تو فرسود
روح تو پژمرد
آخر پرو بالی بزن بشکن قفس را
آزاد باش این یک نفس را
از این ملال آباد جانفرسا سفر کن
پرواز کن
پرواز کن
از تنگنای این تباهی ها گذر کن
از چار دیوار ملال خود بپرهیز
آفاق را آغوش بر روی تو باز است
دستی
برافشان
شوری برانگیز
در دامن آزادی و شادی بیاویز
از این نسیم نیمه شب درسی بیاموز
وز طبع خود هر لحظه خورشیدی برافروز
اندوه بر اندوه افزودن روا نیست
دنیا همین یک ذره جا نیست
سر زیر بال خود مبر بگذار و بگذر
پا روی دل بگذار و بگذر
شب تا سحر من بودم و لالای
باران
چشمان تبدار نمی خفت
او همچنان افسانه می گفت
آزاد و وحشی باد شبگرد
از بوی میخک های باران خورده سرمست
گاهی صدای بوسه اش می آمد از باغ
گاهی شراب خنده اش در کوچه می ریخت
آسوده می خندید و می رقصید و می گشت
همه چیز گاه اگر کمی تیره می نماید …..
باز روشن می شود زود
تنها فراموش مکن
این حقیقتی است
بارانی باید
تا که رنگین کمانی بر آید
و لیمو هایی ترش
تا که شربتی گوارا فراهم شود
و گاه روزهایی در زحمت تا که از ما انسانهایی تواناتر بسازد
خورشید دوباره خواهد درخشید
زود خواهی دید
اشک سحر زداید از لوح دل سیاهی
خرم کند چمن را باران صبحگاهی
عمری ز مهرت ای مه شب تا سحر نخفتم
دعوی ز دیده من و ز اختران گواهی
آخرین برگ سفر نامه ی باران این است
که زمین چرکین است
شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی
ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
در باغ لاله روید و در شوره زار خس
آه، باران
ریشه در اعماق اقیانوس دارد – شاید –
این گیسو پریشان کرده
بید وحشی باران.
یا، نه، دریایی است گویی، واژگونه، بر فراز شهر،
شهر سوگواران.
هر زمانی که فرو می بارد از حد بیش
ریشه در من می دواند پرسشی پیگیر، با تشویش:
رنگ این شب های وحشت را
تواند شست آیا از دل یاران؟
چشم ها و چشمه ها خشک اند.
روشنی ها محو در تاریکی دلتنگ،
همچنان که نام ها در ننگ!
هرچه پیرامون ما غرق تباهی شد.
آه، باران،
ای امید جان بیداران!
بر پلیدی ها – که ما عمری است در گرداب آن غرقیم –
آیا، چیره خواهی شد؟
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید
واژه را باید شست .
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد
چتر را باید بست،
زیر باران باید رفت .
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد .
با همه مردم شهر، زیر باران باید رفت .
دوست را، زیر باران باید جست .
زیر باران باید با زن خوابید .
زیر باران باید بازی کرد .
زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد. نیلوفر کاشت، زندگی تر شدن پی درپی،
زندگی آب تنی کردن در حوضچه ” اکنون” است .
ببار ای بارون ببار
با دلُم گریه کن، خون ببار
در شبای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
به سرخی لبای سرخ یار
به یاد عاشقای این دیار
به داغ عاشقای بی مزار ای بارون
ببار ای بارون ببار
با دلُم گریه کن، خون ببار
در شبای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون
ببار ای ابر بهار
با دلُم به هوای زلف یار
داد و بیداد از این روزگار
ماهُ دادن به شبهای تار ای بارون
ببار ای بارون ببار
با دلُم گریه کن، خون ببار
در شبای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
به سرخی لبای سرخ یار
به یاد عاشقای این دیار
به داغ عاشقای بی مزار ای بارون
ببار ای بارون ببار
با دلُم گریه کن، خون ببار
در شبای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون
با دلُم گریه کن، خون ببار
در شبای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون
ای که بوی باران شکفته در هوایت
یاد از آن بهاران که شد خزان به پایت
شد خزان به پایت بهار باور من
سایه بان مهرت نمانده بر سر من
جز غمت ندارم به حال دل گواهی
ای که نور چشمم در این شب سیاهی
چشم من به راهت همیشه تا بیایی
باغ من، بهارم، بهشت من کجایی
جان من کجایی، کجایی، که بی تو دل شکسته ام
سر به زانوی غم نهادم به گوشه ای نشسته ام
آتشم به جان و خموشم چو نای مانده از نوا
مانده با نگاهی به راهی که می رود به ناکجا
ای گل آشنا، بی قرارم… بیا
وای از این غم جدایی
وای از این غم جدایی
من نمیگویم درین عالم
گرم پو، تابنده، هستی بخش
چون خورشید باش
تا توانی،
پاک، روشن،
مثل باران،
مثل مروارید باش
سایه ها زیر درختان در غروب سبز می گریند
شاخه ها چشم انتظار سرگذشت ابر
و آسمان چون من غبار آلود دلگیری
باد بوی خاک باران خورده می آرد
سبزه ها در رهگذر شب پریشانند
آه کنون بر کدامین دشت می بارد
باغ حسرتناک بارانی ست
چون دل من در هوای گریه سیری
باران، قصیده واری،
– غمناک –
آغاز کرده بود.
می خواند و باز می خواند،
بغض هزار ساله ی درونش را
انگار می گشود
اندوه زاست زاری خاموش!
ناگفتنی است…
این همه غم؟!
ناشنیدنی است!
پرسیدم این نوای حزین در عزای کیست؟
گفتند: اگر تو نیز،
از اوج بنگری
خواهی هزار بار از اوج تلخ تر گریست!
بگو به باران
ببارد امشب
بشوید از رخ
غبار این کوچه باغها را
که در زلالش
سحر بجوید
ز بیکرانها
حضور ما را
به جستجوى کرانههایى
که راه برگشت از آن ندانیم
من و تو بیدار
و محو دیدار
سبک تر از ماهتاب
و از خواب
روانه در شط نور و نرما
ترانهاى بر لبان بادیم
به تن همه شرم و شوخ ماندن
به جان جویان
روان پویان بامدادیم
ندانم از دور و دوردستان
نسیم لرزان بال مرغى است
و یا پیام از ستارهاى دور
که مىکشاند
بدان دیاران
تمام بود و نبود ما را
درین خموشى و پردهپوشى
به گوش آفاق مىرساند
طنین شوق و سرود ما را
چه شعرهایى که واژههاى برهنه امشب
نوشته بر خاک و خون و خارا
چه زاد راهى به از رهایى
شبى چنان سرخوش و گوارا!
درین شب پاى مانده در قیر
ستاره سنگین و پا به زنجیر
کرانه لرزان در ابر خونین
تو دانى آرى
تو دانى آرى
دلم ازین تنگنا گرفته
بهانه بهر خدا گرفته
بگو به باران
ببارد امشب
بشوید از رخ
غبار این کوچه باغها را
که از زلالش سحر بجوید،
ز بیکرانها،
حضور ما را.
آهسته می تراود از این غم ترانه ای
باران شبیه کودکی ام پشت شیشه هاست
دارم هوای گریه خدایا بهانه ای !
باران بهار برگ پیغام تو بود
یا نامه ای از کبوتر بام تو بود
هر قطره حکایتی شگرف از لب تو
هر دانه برف حرفی از نام تو بود
باران! باران! دوباره باران! باران
باران! باران! ستاره باران! باران!
ای کاش تمام شعرها حرف تو بود
باران! باران! بهار! باران! باران!
دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبدار با پنجره داشت
یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد
چک چک چک چک چکار با پنجره داشت؟
پنجره ی باران خورده ات را باز کن
چند سطر پس از باران
چشمهایم را ببین که هوایت دیوانه شان کرده
دلم برایت تنگ است . . .
بغض هایم را به آسمان ، سپرده ام
خدا به خیر کند باران امشب را . . . !
دیـر آمدی بـاران
دیـــــر
من در جــایـــی
در حجـــم نبــودن کســی خشکیـــدم . . .
باران که می بارد تمام کوچه های شهر پر از فریاد من است
که می گویم : من تنها نیستم ، تنها منتظرم . . .
حسن باران این است ، که تبسّم دارد
گرد غم از همه چیز ، از همه جا می گیرد
همه جا بر همه کَس می بارد
و تعلق دارد به جهانی از عشق . . .
مثل باران های بی اجازه
وقت و بی وقت
درهوایم پراکنده ای
و من
بی هوا
ناگهان خیسم از تو !
باران همیشه می بارد ، اما مردم ستاره را بیشتر دوست دارند
نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن . . .
برای بیماران پارکینسونی، مجموع علائم گستردگی فراوانی دارد. لرزش و اسپاسم بخش هایی از بدن که مربوط به سخن وری هستند بسیار شایع اند. برخی از بیماران حتی توانایی عبور از یک در را هم ندارند و احساس می کنند پاهای شان به زمین چسبیده است.در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره علت و علائم و عاقبت بیماری پارکینسون خفیف در جوانان و سالمندان در دسته پزشکی و سلامت برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
بیماری پارکینسون (به انگلیسی: Parkinson’s Disease) یا PD، برای اولین بار توسط دانشمند بریتانیایی دکتر جیمز پارکینسون (James Parkinson) در سال ۱۸۱۷ میلادی توصیف شد و بنابراین نام این بیماری به او تعلق یافت. این بیماری همان لرزش در وضعیت استراحت است که شیوع آن بیشتر در سنین پیری است اما در جوانان هم دیده میشود شیوع آن در تمام مناطق دنیا یکسان است یعنی درصد شیوع بیماری با تغییر در منطقه خیلی فرق نمیکند. بهطور کلی این بیماری بر اثر از بین رفتن سلولهای ترشحکننده مادهای به نام دوپامین (که یک انتقال دهنده عصبی) است رخ میدهد. افزایش نسبت استیل کولین به دوپامین در غدههای قاعدهای مغز موجب علائم ترمور، سفتی عضلات و کندی حرکات میشود.
هیچ آزمایش منحصر به فردی وجود ندارد که ابتلا به پارکینسون را تائید کند، در اصل حتی علت بیماری هم در بیماران خاص مشخص نیست. اما در حقیقت دکترها متوجه می شوند به صورت تکنیکی چه اتفاقی رخ می دهد. برخی نورون ها (سلول های عصبی)، از دستورات ارسالی به صورت صحیح پیروی نمی کنند و می میرند. در همین حین مغز تولید دوپامین را متوقف می کند. دوپامین ماده فعال کننده ای است که تنظیم حرکت را به عهده می گیرد. مردان سن و سال دار در معرض خطر بیشتری قرار دارند اما نزدیک به ۱۰ درصد بیماران افراد جوانی هستند که کمتر از ۴۰ سال سن دارند. برخی محققین فکر می کنند این بیماری ریشه هایی در ژنتیک دارد که برخی افراد را قابل شناسایی می کند که البته این مورد هیچ وقت تائید و اثبات نشده.
به طور معمول علایم پارکینسون ابتدا در یک سمت بدن پدیدار میشوند و با گذشت زمان به سمت دیگر هم راه پیدا میکنند. علایم آن لرزش، سفت شدن عضلات و قوز است. اگر دو علامت یا بیشتر (در یک سمت بیشتر از سمت دیگر) در فردی دیده شود، تشخیص پارکینسون داده میشود.علایم شایع بیماری را لرزش، سفتی عضلات، غیرطبیعی بودن قامت (خمیده)، بینظمی حرکات بدن، راه رفتن نامتناسب به حالتی که پاها به زمین کشیده میشوند که فاصله پاها نسبت به هم بیشتر از حالت طبیعی است، دانست و گفت: مشکل در سخن گفتن، تغییرات صدا (ضعیف و بم)، از بین رفتن حالت طبیعی چهره (ثابت شدن صورت یا خیرگی چشم)، اختلال در جویدن و بلع، آبریزش دهان، افسردگی، عصبی بودن، مشکلات در به خاطر سپردن یا به یادآوردن اطلاعات جدید از دیگر علایم بیماری است.
این بیماری اغلب در سنین ۵۰ تا ۷۰ سالگی ایجاد میشود و میزان شیوع آن در مردان بیشتر از زنان است. با این حال ابتلای به این بیماری در سنین پایینتر نیز گزارش شده است. پارکینسون یک اختلال حرکتی است که بر اثر نابودی برخی سلولهای مغزی بروز میکند. افراد مبتلا دچار لرزش میشوند، اما این بیماری غیرقابل علاج میتواند به فلج و در نهایت مرگ نیز منجر شود.پارکینسون معمولاً درسنین بالای ۶۰ سال رخ میدهد، ولی به طور استثتناء در جوانها هم مواردی از ابتلاء به پارکینسون وجود دارد که در این صورت ممکن است زمینههای ژنتیکی در ایجاد بیماری دخیل باشند. براساس آمارهای موجود، ممکن است یک درصد از افراد بالای ۶۰ سال دچار پارکینسون شوند که البته این مقدار قابل توجه است.
برای بیماران پارکینسونی، مجموع علائم گستردگی فراوانی دارد. لرزش و اسپاسم بخش هایی از بدن که مربوط به سخن وری هستند بسیار شایع اند. برخی از بیماران حتی توانایی عبور از یک در را هم ندارند و احساس می کنند پاهای شان به زمین چسبیده است.در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره علت و علائم و عاقبت بیماری پارکینسون خفیف در جوانان و سالمندان در دسته پزشکی و سلامت برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
بیماری پارکینسون (به انگلیسی: Parkinson’s Disease) یا PD، برای اولین بار توسط دانشمند بریتانیایی دکتر جیمز پارکینسون (James Parkinson) در سال ۱۸۱۷ میلادی توصیف شد و بنابراین نام این بیماری به او تعلق یافت. این بیماری همان لرزش در وضعیت استراحت است که شیوع آن بیشتر در سنین پیری است اما در جوانان هم دیده میشود شیوع آن در تمام مناطق دنیا یکسان است یعنی درصد شیوع بیماری با تغییر در منطقه خیلی فرق نمیکند. بهطور کلی این بیماری بر اثر از بین رفتن سلولهای ترشحکننده مادهای به نام دوپامین (که یک انتقال دهنده عصبی) است رخ میدهد. افزایش نسبت استیل کولین به دوپامین در غدههای قاعدهای مغز موجب علائم ترمور، سفتی عضلات و کندی حرکات میشود.
هیچ آزمایش منحصر به فردی وجود ندارد که ابتلا به پارکینسون را تائید کند، در اصل حتی علت بیماری هم در بیماران خاص مشخص نیست. اما در حقیقت دکترها متوجه می شوند به صورت تکنیکی چه اتفاقی رخ می دهد. برخی نورون ها (سلول های عصبی)، از دستورات ارسالی به صورت صحیح پیروی نمی کنند و می میرند. در همین حین مغز تولید دوپامین را متوقف می کند. دوپامین ماده فعال کننده ای است که تنظیم حرکت را به عهده می گیرد. مردان سن و سال دار در معرض خطر بیشتری قرار دارند اما نزدیک به ۱۰ درصد بیماران افراد جوانی هستند که کمتر از ۴۰ سال سن دارند. برخی محققین فکر می کنند این بیماری ریشه هایی در ژنتیک دارد که برخی افراد را قابل شناسایی می کند که البته این مورد هیچ وقت تائید و اثبات نشده.
به طور معمول علایم پارکینسون ابتدا در یک سمت بدن پدیدار میشوند و با گذشت زمان به سمت دیگر هم راه پیدا میکنند. علایم آن لرزش، سفت شدن عضلات و قوز است. اگر دو علامت یا بیشتر (در یک سمت بیشتر از سمت دیگر) در فردی دیده شود، تشخیص پارکینسون داده میشود.علایم شایع بیماری را لرزش، سفتی عضلات، غیرطبیعی بودن قامت (خمیده)، بینظمی حرکات بدن، راه رفتن نامتناسب به حالتی که پاها به زمین کشیده میشوند که فاصله پاها نسبت به هم بیشتر از حالت طبیعی است، دانست و گفت: مشکل در سخن گفتن، تغییرات صدا (ضعیف و بم)، از بین رفتن حالت طبیعی چهره (ثابت شدن صورت یا خیرگی چشم)، اختلال در جویدن و بلع، آبریزش دهان، افسردگی، عصبی بودن، مشکلات در به خاطر سپردن یا به یادآوردن اطلاعات جدید از دیگر علایم بیماری است.
این بیماری اغلب در سنین ۵۰ تا ۷۰ سالگی ایجاد میشود و میزان شیوع آن در مردان بیشتر از زنان است. با این حال ابتلای به این بیماری در سنین پایینتر نیز گزارش شده است. پارکینسون یک اختلال حرکتی است که بر اثر نابودی برخی سلولهای مغزی بروز میکند. افراد مبتلا دچار لرزش میشوند، اما این بیماری غیرقابل علاج میتواند به فلج و در نهایت مرگ نیز منجر شود.پارکینسون معمولاً درسنین بالای ۶۰ سال رخ میدهد، ولی به طور استثتناء در جوانها هم مواردی از ابتلاء به پارکینسون وجود دارد که در این صورت ممکن است زمینههای ژنتیکی در ایجاد بیماری دخیل باشند. براساس آمارهای موجود، ممکن است یک درصد از افراد بالای ۶۰ سال دچار پارکینسون شوند که البته این مقدار قابل توجه است.
جوانه گندم سرشار از ویتامین های E و C است. از همین رو یک ضد لک قوی به شمار می رود و مصرف آن به صورت خوراکی یا ماسک، از ایجاد لکه های ناشی از آفتابجلوگیری می کند. امروزه از جوانه گندم و عصاره آن در تهیه انواع کرم ها و لوسیون های بهداشتیاستفاده می شود زیرا پودر جوانه گندم، خاصیت نرم و مرطوب کنندگی دارد و برای پوست های خشک بسیار مفید است.در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره مضرات و خواص جوانه گندم برای پوست و چاقی صورت در بدنسازی در دسته پزشکی و سلامت برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
به اعتقاد برخی از متخصصان پوست و مو ، جوانه گندم در درمان ریزش مو ، رفع شوره سر و انواع جوش صورت و ناراحتی های پوستی موثر است .جوانه گندم بخشی از هسته داخلی گندم است، جوانه ای پرخاصیت و مفید که به طور طبیعی حاوی مواد مغذی مورد نیاز برای ایجاد و رشد گیاه گندم جدید می باشد. جوانه گندم و روغن آن از دیرباز برای زیبایی و سلامت پوست و مو استفاده می شده و دارای خواص دارویی فراوان می باشند. جوانه گندم به تقویت سیستم ایمنی بدن کمک کرده و برای قلب، استخوان ها، معده و روده، دیابت، بارداری و کودکان مفید است.پودر جوانه گندم سرشار از فیبر گیاهی است و مصرف آن به سلامت دستگاه گوارش و رفع یبوست کمک میکند. تحقیقات پژوهشگران نیز نشان داده است، مصرف این ماده در پیشگیری از ابتلا به انواع سرطان به خصوص سرطان روده موثر است.
جوانه گندم برای چاقی صورت بسیار مفید است و یک روش طبیعی و بدون خطر محسوب میشود. جوانه گندم به دلیل داشتن پروتئین و کالری بالا برای افزایش حجم ماهیچهها بسیار مفید است و با آبرسانی و افزایش آب میان بافتی به چاقی صورت کمک میکند.
حتما این مسئله را زیاد شنیدهاید که یکی از تاثیرات رادیکالهای آزاد، افزایش خطر رشد سلولهای سرطانی است. به همین دلیل داشتن آنتی اکسیدان کافی در بدن برای مبارزه با سرطان اهمیت زیادی دارد. خوشبختانه جوانه گندم یک خوراکی بسیار سالم است و مصرف روزانه آن توصیه میشود. به عبارت دیگر فقط با مصرف روزانه جوانه گندم میتوانید از دریافت آنتی اکسیدان لازم برای مبارزه با سرطان مطمئن شوید.
یکی از فواید عملکرد درست دستگاه گوارش، رفع یبوست است. یبوست یک مشکل مزمن نیست اما میتواند شما را آزار دهد. به هر حال، اگر به مدت طولانی دچار یبوست باشید، امکان بروز برخی بیماریهای مزمن مانند سرطان روده بزرگ وجود دارد. بنابراین بهتر است تا حد امکان از آن جلوگیری کرد.
جوانه گندم یکی از خوراکیهایی است که باید در فهرست رژیم غذایی یک ورزشکار قرار بگیرد. دلایل زیادی برای این کار وجود دارد اما به طور خلاصه، جوانه گندم سرشار از ویتامینها، مواد معدنی و مقدار مناسب کربوهیدرات مورد نیاز یک ورزشکار است. همچنین، فیبر نیز میتواند به کنترل وزن کمک کند.اگر ورزش زیادی برای ساخت عضلات انجام دهید اما پروتئین کافی دریافت نکنید، فقط وزنتان کاهش مییابد اما به عضلاتی که دوست دارید نمیرسید. جوانه گندم یک رژیم عالی برای داشتن عضلات قویتر است.
بلوبری که به نام های زغال اخته آبی، تمشک آبی یا قاراگیله هم شناخته می شود میوه ای تابستانی از سرده ی سیاه گیله است که به رنگ آبی تیره یا بنفش یافت می شود، طعم بلوبری شیرین می باشد.بلوبری (Blueberry) یا زغالاختهی آبی میوهی بومی آمریکای شمالی است که تا سال ۱۹۳۰ به اروپا معرفی نشده بود. بلوبری در فصل گوجهسبز یا آلوچه یافت میشود و تُرکهای غرب گیلان به این میوهی ترش و شیرین قاراگیله میگویند.زغال اخته حاوی مقادیر بالای فیبر است که با بهبود حرکات روده به پیشگیری و درمان یبوست کمک می کند.در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره مضرات و خواص بلوبری خشک جنگلی در لاغری و بارداری برای پوست در دسته پزشکی و سلامت برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
بلوبری گیاهی است که بوته آن میتواند بین ۱۰ سانتیمتر تا ۴ متر طول داشته باشد. بلوبری کشت شده (بلوبری با بوته کوتاه) از بلوبری وحشی ( بلوبری با بوته بلند) کوچکتر است. بلوبری، برگهای بیضی شکل، تیز همیشه سبزی دارد که طول آنها ۸-۱ سانتیمتر است. گلهای آن سفید، قرمز یا صورتی کمرنگ هستند و شکلی شیپوری دارند. میوه بلوبری نیز قطری به اندازه ۶-۵ میلیمتر دارد. بلوبریهای نارس، سبز هستند و بعد به رنگ قرمز و زمانی که کاملا برسند، به رنگ بنفش تیره درمیآید.
مطالعات نشان میدهند که بلوبری مقدار بالایی آنتی اکسیدان دارد و قادر است از تکثیر سلولها جلوگیری کرده و خطر سرطانهای دهان، سینه، روده و پروستات را کاهش دهد. این مطالعات از عصارههای مختلف بلوبری استفاده کردند اما دریافتند که بلوبری بیشترین تاثیر را بر سلولهای سرطان روده بزرگ و سینه میگذارد. یک مطالعه دیگر نیز تلاش کرد تا ترکیب ضد سرطان را در بلوبری بیابد. نتایج نشان داد که بلوبری دارای مواد شیمیایی گیاهی مانند فلاونول، تانین، فنولیک اسید و آنتوسیانین است. آنتوسیانینها بیشترین تاثیر را در جلوگیری از تکثیر سلولهای سرطانی دارند.
طبیعت بلوبری سرد و خشک می باشد. زغال اخته حاوی مقادیر بالای ویتامین C، ویتامین A، ویتامین K، ویتامین E، آهن، مس، روی، پتاسم، منگنز، ترکیبات فنلی مانند کورستین، کپسفور، میریستین و اسید کلروژنیک و آنتی اکسیدان آنتوسیانین است. بلوبری تازه را برای تهیه سالاد میوه، شربت و کوکتل بلوبری، ژله بلوبری، مربای بلوبری، کیک و پای بلوبری و بلوبری خشک را به عنوان نوعی خشکبار مانند آلبالو خشک مصرف می کنند.
این باور وجود دارد که مصرف بلوبری نقش مهمی در به تعویق انداختن پیشرفت بیماریهای تباهی عصبی مانند آلزایمر ایفا میکند. مطالعات زیادی تاثیر مثبت مصرف بلوبری را گزارش کردهاند. یک مطالعه آزمایشگاهی که بر حیوانات انجام شد گزارش کرد که بعد از ۸ هفته تغذیه حیوانات با عصارههای بلوبری نتایج قابل توجی در بهبود وضعیت سلولهای حافظه دیده شد. محققان به این نتیجه دست یافتند که پلیفنولها میتوانند وارد مغز شده و از آسیب سلولهای مغز جلوگیری کنند.
توجه : پیش از مصرف هرگونه ماسک از نداشتن حساسیت نسبت به آن اطمینان حاصل نمایید. ویتامین C موجود در بلوبری با افزایش تولید کلاژن در پوست به کاهش چین و چروک پوست کمک کرده و باعث جوان سازی پوست صورت می شود. زغال اخته دارای خواص ضد ااتهابی و غلظت بالایی از سالیسیلات هاست که با لایه برداری و پاکسازی پوست صورت به درمان آکنه و جوش صورت کمک می کند. ماسک بلوبری برای جوش صورت ۱۰ عدد زغال اخته را له کنید و با ۱ قاشق چای خوری آب لیمو ترش تازه و یک قاشق غذاخوری عسل ترکیب کنید، این ماسک را بر روی صورت خود بمالید و بگذارید ۲۰ دقیقه بماند سپس با آب سرد بشویید.
بلوبری سرشار از فیبر و آنتی اکسیدان است. همچنین کالری و شاخص گلیسمی (GI) پایین دارد. به همین دلیل است که امروزه بسیاری از رژیمها بلوبری را به عنوان یکی از مواد اصلی خود به حساب میآورند. شاخص گلیسمی پایین بلوبری ( به این معنا که قند خون را به سرعت افزایش نمیدهد) باعث میشود مدت بیشتری احساس سیری کنید. بلوبری یک خوراکی با کربوهیدرات پایین نیز هست که به آرامی جذب بدن میشود. فیبر موجود در بلوبری به کنترل اشتها نیز کمک کرده و گرسنگی را به تاخیر میاندازد. این برای شما که قصد گرفتن رژیم دارید، خبر خوبی است.
بلوبری که به نام های زغال اخته آبی، تمشک آبی یا قاراگیله هم شناخته می شود میوه ای تابستانی از سرده ی سیاه گیله است که به رنگ آبی تیره یا بنفش یافت می شود، طعم بلوبری شیرین می باشد.بلوبری (Blueberry) یا زغالاختهی آبی میوهی بومی آمریکای شمالی است که تا سال ۱۹۳۰ به اروپا معرفی نشده بود. بلوبری در فصل گوجهسبز یا آلوچه یافت میشود و تُرکهای غرب گیلان به این میوهی ترش و شیرین قاراگیله میگویند.زغال اخته حاوی مقادیر بالای فیبر است که با بهبود حرکات روده به پیشگیری و درمان یبوست کمک می کند.در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره مضرات و خواص بلوبری خشک جنگلی در لاغری و بارداری برای پوست در دسته پزشکی و سلامت برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
بلوبری گیاهی است که بوته آن میتواند بین ۱۰ سانتیمتر تا ۴ متر طول داشته باشد. بلوبری کشت شده (بلوبری با بوته کوتاه) از بلوبری وحشی ( بلوبری با بوته بلند) کوچکتر است. بلوبری، برگهای بیضی شکل، تیز همیشه سبزی دارد که طول آنها ۸-۱ سانتیمتر است. گلهای آن سفید، قرمز یا صورتی کمرنگ هستند و شکلی شیپوری دارند. میوه بلوبری نیز قطری به اندازه ۶-۵ میلیمتر دارد. بلوبریهای نارس، سبز هستند و بعد به رنگ قرمز و زمانی که کاملا برسند، به رنگ بنفش تیره درمیآید.
مطالعات نشان میدهند که بلوبری مقدار بالایی آنتی اکسیدان دارد و قادر است از تکثیر سلولها جلوگیری کرده و خطر سرطانهای دهان، سینه، روده و پروستات را کاهش دهد. این مطالعات از عصارههای مختلف بلوبری استفاده کردند اما دریافتند که بلوبری بیشترین تاثیر را بر سلولهای سرطان روده بزرگ و سینه میگذارد. یک مطالعه دیگر نیز تلاش کرد تا ترکیب ضد سرطان را در بلوبری بیابد. نتایج نشان داد که بلوبری دارای مواد شیمیایی گیاهی مانند فلاونول، تانین، فنولیک اسید و آنتوسیانین است. آنتوسیانینها بیشترین تاثیر را در جلوگیری از تکثیر سلولهای سرطانی دارند.
طبیعت بلوبری سرد و خشک می باشد. زغال اخته حاوی مقادیر بالای ویتامین C، ویتامین A، ویتامین K، ویتامین E، آهن، مس، روی، پتاسم، منگنز، ترکیبات فنلی مانند کورستین، کپسفور، میریستین و اسید کلروژنیک و آنتی اکسیدان آنتوسیانین است. بلوبری تازه را برای تهیه سالاد میوه، شربت و کوکتل بلوبری، ژله بلوبری، مربای بلوبری، کیک و پای بلوبری و بلوبری خشک را به عنوان نوعی خشکبار مانند آلبالو خشک مصرف می کنند.
این باور وجود دارد که مصرف بلوبری نقش مهمی در به تعویق انداختن پیشرفت بیماریهای تباهی عصبی مانند آلزایمر ایفا میکند. مطالعات زیادی تاثیر مثبت مصرف بلوبری را گزارش کردهاند. یک مطالعه آزمایشگاهی که بر حیوانات انجام شد گزارش کرد که بعد از ۸ هفته تغذیه حیوانات با عصارههای بلوبری نتایج قابل توجی در بهبود وضعیت سلولهای حافظه دیده شد. محققان به این نتیجه دست یافتند که پلیفنولها میتوانند وارد مغز شده و از آسیب سلولهای مغز جلوگیری کنند.
توجه : پیش از مصرف هرگونه ماسک از نداشتن حساسیت نسبت به آن اطمینان حاصل نمایید. ویتامین C موجود در بلوبری با افزایش تولید کلاژن در پوست به کاهش چین و چروک پوست کمک کرده و باعث جوان سازی پوست صورت می شود. زغال اخته دارای خواص ضد ااتهابی و غلظت بالایی از سالیسیلات هاست که با لایه برداری و پاکسازی پوست صورت به درمان آکنه و جوش صورت کمک می کند. ماسک بلوبری برای جوش صورت ۱۰ عدد زغال اخته را له کنید و با ۱ قاشق چای خوری آب لیمو ترش تازه و یک قاشق غذاخوری عسل ترکیب کنید، این ماسک را بر روی صورت خود بمالید و بگذارید ۲۰ دقیقه بماند سپس با آب سرد بشویید.
بلوبری سرشار از فیبر و آنتی اکسیدان است. همچنین کالری و شاخص گلیسمی (GI) پایین دارد. به همین دلیل است که امروزه بسیاری از رژیمها بلوبری را به عنوان یکی از مواد اصلی خود به حساب میآورند. شاخص گلیسمی پایین بلوبری ( به این معنا که قند خون را به سرعت افزایش نمیدهد) باعث میشود مدت بیشتری احساس سیری کنید. بلوبری یک خوراکی با کربوهیدرات پایین نیز هست که به آرامی جذب بدن میشود. فیبر موجود در بلوبری به کنترل اشتها نیز کمک کرده و گرسنگی را به تاخیر میاندازد. این برای شما که قصد گرفتن رژیم دارید، خبر خوبی است.
صَرع یا اپیلپسی (به انگلیسی: epilepsy) (از زبان یونانی باستان ἐπιλαμβάνειν به معنی «تصرف کردن، تملک داشتن، یا پریشان کردن») عبارت است از مجموعهای از اختلالات عصبی مزمن پزشکی یا بلند مدت که با حمله صرعی مشخص میشود.در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره درمان و علائم انواع بیماری صرع و ازدواج در بزرگسالان و کودکان در دسته پزشکی و سلامت برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
صرع (epilepsy) یک اختلال مغزی است که با تشنجهای مکرر مشخص میشود. تشنج معمولا بهعنوان تغییر ناگهانی رفتار در اثر تغییر موقت در عملکرد الکتریکی مغز تعریف میشود. مغز در حالت طبیعی بهطور مداوم ایمپالسهای الکتریکی کوچکی در یک الگوی منظم تولید میکند. این ایمپالسها در طول نورونها حرکت میکنند و ازطریق ناقلهای عصبی (نوروترانسمیتر) به کل بدن منتقل میشود. بقراط، فیلسوف یونانی نخستین فردی بود که فکر میکرد صرع در مغز آغاز میشود.
صرع را نمیتوان درمان کرد، اما حملات را میتوان با دارو تا حدود ۷۰ درصد موارد کنترل کرد. در افرادی که حملات به دارو پاسخ نمیدهند،جراحی، تحریک عصبی یا تغییر در رژیم غذایی را میتوان در نظر گرفت. تمامی سندرمهای صرع مادام العمر نیستند و اکثر افراد تا جایی بهبود مییابند که دیگر نیازی به دارو ندارند.
اگرچه اکثر موارد صرع قابل پیشگیری نیست، اما اقدامات برای کاهش آسیب به سر، مراقبت لازم در زمان تولد و کاهش انگلهای محیطی مانند تنیا سولیوم ممکن است در پیشگیری از صرع مفید باشد. اقداماتی برای کاهش نرخ تنیا سولیوم در یک بخش از آمریکای مرکزی به کاهش ۵۰ درصدی موارد جدید صرع منجر شد. بسیاری از متخصصان بیماریهای مغز و اعصاب بر مهار صرع تأکید و باور دارند که هفت ساعت خواب و مصرف منظم سه وعده غذا از جمله راهکارهایی برای مهار این بیماری است. حدود ۷۶ درصد بیماران مبتلا به صرع اگر بهطور مرتب داروهای خود را مصرف کنند و در نتیجه آن، جواب ام آر آی آنها طبیعی شود، میتوانند بنا به صلاحدید پزشک، بعد از سه تا پنج سال از زمان شروع بیماری داروها را قطع کنند.
تشخیص صرع بهطور کلی بر اساس توصیف تشنجها و اتفاقات جانبی میباشد. الکتروانسفالوگرافی و تصویربرداری از سیستم عصبی نیز بخشی از عملیات تشخیصی است. همواره پیدا کردن سندروم صرعی خاص امکانپذیر نیست. تست نوار مغز طولانی مدت همراه با ویدئو نیز ممکن است در برخی موارد مفید باشد.
رایجترین نوع حملات (۶۰٪ موارد) تشنج است. از آنها، دو سوم به صورت حمله صرعی موضعی ظاهر میشوند که بعداً به حمله عمومی تبدیل میشوند در حالیکه یک سوم به صورت حمله عمومی ظاهر میشود.۴۰٪ حملات باقیمانده غیر تشنجی هستند. یک نمونه از این نوع حمله غایب که به صورت سطح پایین هوشیاری روی میدهد و معمولاً ۱۰ ثانیه طول میکشد. حملات موضعی اغلب بعد از برخی تجربیات مشخص روی میدهد که با عنوان پیشدرآمد شناخته میشوند. این تجربیات ممکن است شامل پدیدههای حسی (بصری، شنیداری یا بویایی)، روانی، ارادی، یا جنبشی باشد. پرش ممکن است در یک گروه ماهیچهای خاص شروع شده و به گروههای ماهیچهای اطراف گسترش یابد که در این مورد با عنوان مارش جکسون شناخته میشود.
جوجه کباب جزء غذاهای سنتی و ایرانی بوده و در کشور ما اغلب با زعفران و کره و پلو آماده شده و از غذاهایی هست که طرفدار زیادی دارد. روش متفاوت در مزهدار کردن یا مرینیت جوجهها است که باعث تفاوت در مزه جوجه کباب رستورانی و خانگی می شود. اصلیترین مرحله در طبخ این غذا، مزهدار کردن گوشت مرغ می باشد. ر این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره تزیین و طرز تهیه جوجه کباب ماستی زعفرانی و لاری رستورانی در فر و تابه در دسته آشپزی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
برای پخت جوجه کباب ماستی ابتدا سینه مرغ را به صورت کبابی تکه تکه کنید و سینه های تکه تکه شده را درون آبکش بریزید تا آب آن ها به خوبی گرفته شود.سپس پیاز را به صورت خلالی خرد کنید و تکه های مرغ را با پیاز مخلوط کنید و هم بزنید تا آب پیاز به خوبی به خورد مرغ های تکه شده برود سپس نمک و فلفل سیاه را به مرغ تکه شده اضافه کنید و مخلوط این مواد را به خوبی هم بزنید و پودر سیر را هم به مخلوط تکه های مرغ اضافه کنید و مواد جوجه کباب را با کمک دست با یکدیگر مخلوط کنید سپس مواد جوجه کباب را به مدت ۱۲۰ دقیقه درون یخچال قرار دهید و اجازه دهید تا سینه مرغ تکه شده مزه دار شود
سپس بعد از مدت زمان ذکر شده ظرف حاوی تکه های سینه مرغ را از درون یخچال بیرون آورید و ماست چکیده و روغن زیتون را به مخلوط این مواد اضافه کنید (توجه داشته باشید که در دستور پخت جوجه کباب ماستی حتما باید از ماست چکیده استفاده کنید).سپس سینه مرغ تکه شده را به مدت ۳۰ دقیقه در یخچال قرار دهید.در مرحله آخر طرز تهیه جوجه کباب ماستی بعد از مدت زمان ذکر شده تکه های مزه دار شده سینه مرغ را از درون یخچال بیرون آورید و سینه مرغ تکه شده را به سیخ بکشید. می توانید سینه مرغ به سیخ کشیده را روی زغال و یا درون کباب پز کباب کنید سپس جوجه کباب پخته شده را در ظرف مناسبی برای سرو بکشید و این غذای خوشمزه را به کمک روش های تزیین جوجه کباب به زیبایی تزیین کنید.