شعر در مورد خاک
شعر در مورد خاک ,شعر در مورد خاکی بودن,شعر در مورد خاک اهواز,شعر در مورد خاکستر,شعر در مورد خاک ایران,شعر در مورد خاکستری,شعر در مورد خاک کربلا,شعر در مورد خاکسپاری,شعر در مورد دنیای خاکستری,شعری در مورد خاک,شعر درباره خاکی بودن انسان,شعر در مورد گرد و خاک اهواز,شعر درباره خاک اهواز,شعر درباره خاکستر,شعر درباره خاکستری,شعر درباره خاک کربلا,شعری در مورد خاک,شعر در مورد خاک,شعر نو در مورد خاک,شعر خاک,شعر خاک و گل,شعر خاک بر سری,شعر خاکستری,شعر خاکستر,شعر خاکشیر اصفهانی,شعر خاک عالم بر سرم,شعر خاکی بودن,شعر خاک وطن,شعر خاکستری حمید مصدق,شعر گل و خاک از پروین اعتصامی,شعر خاک بر سری,شعر های خاک برسری,شعر طنز خاک بر سری,شعر خاکستری ابی,شعر خاکستری مصدق,شعر هفته خاکستری,شعر هفته خاکستری فرهاد,شعر روزهای خاکستری,شعر های خاکستری,متن شعر خاکستری بهزاد لیتو,شعر ابی خاکستری سیاه مصدق,شعر خاکستر سجاد افشاریان,شعر خاکستر علی آبادی,شعر خاکستر و بانو,شعر خاکستر عشق,شعر باغ خاکستر نیما مسیحا,شعر آبی خاکستری سیاه,شعر های خاکشیر اصفهانی,دانلود شعر خاکشیر اصفهانی,شعری از خاکشیر اصفهانی,دیوان شعر خاکشیر اصفهانی,شعر در مورد خاکی بودن,شعر درباره خاکی بودن انسان,شعر سجده بر خاک وطن,شعر سیاه سفید خاکستری حمید مصدق
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد خاک برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
خاک من زنده به
تأثیر هوای لب توست…
شعر در مورد خاک
دل من در هوس روى تو اى مونس جان
خاک راهیست که در دست نسیم افتادهست …
شعر در مورد خاکی بودن
شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو
شعر در مورد خاک اهواز
روی به خاک مینهم
گر تو هلاک میکنی
شعر در مورد خاکستر
صبح بخیر گفتن ات مثل خاک نم خورده
شوق نفس کشیدن می دهد…
شعر در مورد خاک ایران
من در سر رویایی دارم
تو درخت نارنج شوی، من خاک…
شعر در مورد خاکستری
روزگاریست که سودازده روی توام
خوابگه نیست مگر خاک سر کوی توام
شعر در مورد خاک کربلا
مداد بوی چوب
کاغذ بوی خاک
و لحظه ها
بوی دلتنگی می دهند
شعر در مورد خاکسپاری
خیره چه سراندازم بر خاک سر کویت
گر بوسه زنم پایت، سر برنکنی دانم
شعری در مورد خاک
پا مکِش از سرِ خاکم که پس از مردن هم
به رهت چشم امیدم نگران خواهد بود.
شعر درباره خاکی بودن انسان
من فکر میکنم
جاذبهی تو از خاک نبوده
از آسمان بوده
شعر در مورد گرد و خاک اهواز
این شال ابریشم تو رویای پروانه شدن کرم های زیادی را خاکستر کرده
بیا ببین لاف نمی زنم
شعر درباره خاک اهواز
طلا رنگ می بازد مرمر خاک می شود فولاد زنگ می زند
نابودی با همه چیزی است در این جهان.
شعر درباره خاکستر
عشق اگرچه حرف ربط نیست ربط میدهد مرا به تو شوق را به جان رنج را به روح
همچنان که باد خاک را به دشت ابر را به کوه.
شعر درباره خاکستری
بوی شکوفههای گیلاس انبههای طلایی خاک باران خورده و بوی تن تو…
با اینها میتوان چهار فصل زندگی کرد.
شعر درباره خاک کربلا
اگر تمام خاک زمین باشی تنها مشتی از تو کاقی است
برای آنکه تا ابد بپرستمت
شعری در مورد خاک
وقـتـی حـس میکـنم جایــی در ایــن کرِه ی خاکی
تــو نفس میکــشــی و مـن از هــمان نفـس هایتــت…
نفس میکشم تـو بــاش هـوایــت… بـویـت… برای زِنده ماندنم کافـــی ست.
شعر در مورد خاک
هیچ می دانستی
مهربانی ام دارد خاک می خورد؟
شعر نو در مورد خاک
اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
شعر خاک
به خاک می افتم در مقابلت
فکر می کنی چیز دیگری هم
برای باختن دارم هنوز ؟
شعر خاک و گل
یاد باد آنکه سر کوی تو ام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
شعر خاک بر سری
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
شعر خاکستری
آتشت را تنها
خاکستر شدنم خاموش می کند.
شعر خاکستر
درست مثل آن که جنازه ی کارگران معدن را از خاک بیرون بکشی، تا دوباره به خاک بسپاری،
چیزی میان ما تغییر نخواهد کرد … اما اصرار دارم که بدانی “دوستت دارم”
شعر خاکشیر اصفهانی
در آغوشت کشیدم مثل خاک مرده باران را
تحمل کن کمی، اندوه آغوش بیابان را
شعر خاک عالم بر سرم
عوض کردم به جایت آب تنگ و خاک گلدان را
و جارو می کشم این کوچه ی رو به خیابان را
شعر خاکی بودن
نه آب و خاک، که آتش، که باد می داند
چه صادقانه تو با من نشسته ای-من نیز
شعر خاک وطن
سر به خاک قدمت دارم و مستم اما
کی نگاهم به رخ ماه شما افتاده؟
شعر خاکستری حمید مصدق
چه شد اما زمین خوردم میان خاک و خون؛ دیدم
در آتش خانه ام می سوخت؛ گفتم آه…دیوانم…
شعر گل و خاک از پروین اعتصامی
خاک نفرین شده ها مرکز طاعون زده ها
تخم آفت زدگی در گل و لای ده ماست
شعر خاک بر سری
دلبستهی افلاکم و پابستهی خاک
فوارهای بین زمین و آسمانم
شعر های خاک برسری
یک عمر قرار است به هر خاک بیفتی
تا یک وجب از خاک جهان مال تو باشد
شعر طنز خاک بر سری
عشق میبازم که غیر از باختن در عشق نیست
در نبردی اینچنین هرکس به خاک افتاد ، برد
شعر خاکستری ابی
به خاک مشترک و پاک هر دو مان سوگند
من از وجود تو بودم ، تو از گلم بودی
شعر خاکستری مصدق
“ما را که خاک نیز تحمل نمی کند”*
این روح خسته را به چه احضار میکنم
شعر هفته خاکستری
خوردیم در زمین ات این خاک تازه تاسیس
از پشت سر به شیطان ، از روبرو به ابلیس
شعر هفته خاکستری فرهاد
ای بسا ماه رخان را که در آغوش گرفت
خاک راهی که عروسانه بر آن میگذری
شعر روزهای خاکستری
نداشتیم توان جز به خاک افتادن
به ماه دل نسپردن ، به چشمه سنگ زدن
شعر های خاکستری
از خاک مرا برد و به افلاک رسانید
این است که من معتقدم عشق زمینی ست
متن شعر خاکستری بهزاد لیتو
دیوار رویاروی من از جنس خاک و سنگ نیست
یک عمر زندان توام ، یک عمر کتمان می کنم
شعر ابی خاکستری سیاه مصدق
گر خاک تویی خاک ترا خاک شدم
چون خاک ترا خاک شدم پاک شدم
شعر خاکستر سجاد افشاریان
پریشان خاطران رفتند در خاک
مرا از خاک ایشان آفریدند
شعر خاکستر علی آبادی
چنان که خاک سر شتی به زیر خاک شوی
نیات خاک و تو اندر میان خاک آگین
شعر خاکستر و بانو
خاک میروید گل و نسرین و نرگس در چمن
خاک ما خاری نروید خاک بر سر خاک ما
شعر خاکستر عشق
ز خاک کوی من، گفتی: برو، یا خاک شو اینجا
چو آخر خاک خواهم شد من و خاک سر کویت
شعر باغ خاکستر نیما مسیحا
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
شعر آبی خاکستری سیاه
گاه در خاک خرابات به جان باز نهاد
خاکیی را که ازین خاک شود خاک پرست
شعر های خاکشیر اصفهانی
ای عشق ببخشای بر این خاک که دانی
کز خاک همان رست که در خاک دمیدی
دانلود شعر خاکشیر اصفهانی
بالنده بی دانش مانند نباتی
کز خاک سیه زاید وز آب مقطر
شعری از خاکشیر اصفهانی
آن خاک چه خاک ، خاک این در
وان آب چه آب ، آب زمزم
دیوان شعر خاکشیر اصفهانی
تا چه سرهای عزیزان به درت خاک شده ست
وه که آن خاک قدم خاک قدم نتوان گفت
شعر در مورد خاکی بودن
همانست گنج که دیدی چو خاک هر گنجی
که زیر خاک نهی، خاک بر سر آن گنج
شعر درباره خاکی بودن انسان
خاک خواهم شد به کویت، خاک بر فرق صبا
از سر کوی تو، گر خاک مرا بیرون برد
شعر سجده بر خاک وطن
نثار خاک تو خواهم به هر دمی دل و جان
که خاک بر سر جانی که خاک پای تو نیست
شعر سیاه سفید خاکستری حمید مصدق
خاک خواری را بمان چون خاک خواری پیشه گیر
خاک را از بعد خواری در چمن اعزاز بین
شعر در مورد خاک
پای درختان بسته بد تو برگشادی پایشان
صحن گلستان خاک بد فرشش ز گوهر ساختی
شعر در مورد خاکی بودن
روی بر خاک درت مالم، وگر فرمان دهی
خاک آن در هم به نرخ زعفران بستانمت
شعر در مورد خاک اهواز
من درین خاک به زندان غم از دوری او
او ز من دور به صحرا و بیابان چونست
شعر در مورد خاکستر
سرگشته اند خاک تراخسروان دهر
زان خاک گشت خسرو بیچاره بر درت
شعر در مورد خاک ایران
ز خاک پای نمانده ست چشم خسرو باز
به خاک پات که این چشمهای باز بخفت
شعر در مورد خاکستری
به خاک کوی بسازم، چو خاک یار نیم
بر آستانه بمیرم چو پیش بارم نیست
شعر در مورد خاک کربلا
چنان که گل به خوی مصطفی شکفت به خاک
رخم ز سوزن خاک ره بتان بشکفت
شعر در مورد خاکسپاری
به کویش خاک شد بیچاره خسرو
فدای خاک پای آن صنم باد
شعر در مورد دنیای خاکستری
منم خاک تو چندینم چه بیزی؟
کسی خود خاک را چندین نبیزد
شعری در مورد خاک
می برد حسرت پابوس تو خسرو در خاک
چون شود خاک، بگو تا به رهت افشانند
شعر درباره خاکی بودن انسان
در رهی، کو رفت، این سر تا نگردد خاک ره
هم به خاک راه او زان خاک راهش برکشم
شعر در مورد گرد و خاک اهواز
چو خاک می شوم آن به که خاکپای تو باشم
که خاک بر سر آنکس که خاک پای تو نبود
شعر درباره خاک اهواز
خاک کوی او بهشتم بود هشتم، لاجرم
این زمان در خاک می جویم بهشت هشته را
شعر درباره خاکستر
بیچاره آنکه خاک کف پای دوست نیست
ای من غلام خاک کف پای آن که هست
شعر درباره خاکستری
از سر خاک درت دوش غباری بخاست
باد بهشت آن بدید، خاک غبار تو شد
شعر درباره خاک کربلا
خاک توام، ای پسر، آخر چراست؟
بر سر ما خاک جفا بیختن